بیوگرافی
گریگوری در سال ۱۹۳۴ در پاریس، فرانسه، به خانوادهای یهودی روسی متولد شد. او در دانشگاه هاروارد تحصیل کرد و به خانه آدامز وابسته بود.
در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، گریگوری کارگردانی چندین تولید آوانگارد را که از طریق همکاری گروهی توسعه یافته بودند، بر عهده داشت که مشهورترین آنها آلیس...
گریگوری در سال ۱۹۳۴ در پاریس، فرانسه، به خانوادهای یهودی روسی متولد شد. او در دانشگاه هاروارد تحصیل کرد و به خانه آدامز وابسته بود.
در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، گریگوری کارگردانی چندین تولید آوانگارد را که از طریق همکاری گروهی توسعه یافته بودند، بر عهده داشت که مشهورترین آنها آلیس در سرزمین عجایب (۱۹۷۰) بود که بر اساس دو کتاب کلاسیک آلیس اثر لوئیس کارول ساخته شد. او در سال ۱۹۶۸ شرکت تئاتری خود به نام پروژه منهتن را تأسیس کرد. در سال ۱۹۷۵، او نمایشنامه «شب دیرهنگام ما» را کارگردانی کرد که اولین نمایش تولیدشده والاس شاون بود و آغازگر یک رابطه کاری طولانی میان این دو مرد شد.
کمی بعد، نگرانیهای فزاینده گریگوری درباره نقش تئاتر در زندگی مدرن و آنچه که او احساس میکرد روندی به سمت فاشیسم در ایالات متحده است، او را به طور ناگهانی به ترک تئاتر و ترک کشور واداشت. همانطور که در فیلم «شام من با آندره» (۱۹۸۱) توصیف شده است، او به دعوت کارگردان یرژی گروتوسکی به لهستان سفر کرد و در آنجا تعدادی از رویدادهای تئاتری تجربی برای مخاطبان خصوصی توسعه داد. او چندین سال را در جوامع معنوی اسطورهای (مانند فاینهورن) گذراند و به علاقه و عملی در آنچه که میتوان به عنوان باورهای نیو ایج نامید، پرداخت.
اگرچه گریگوری در سال ۱۹۷۵ تئاتر را ترک کرد، اما چندین بار به کارگردانی تولیدات کوچک بازگشت، معمولاً برای مخاطبان دعوتشده. این شامل کارگاه طولانیمدت «دایی وانیا» (با اقتباس از دیوید مامت) بود که از سال ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۴ توسعه یافت و شاون و جولین مور در آن حضور داشتند. اگرچه هرگز بهطور عمومی اجرا نشد، اما به عنوان فیلم «وانیا در خیابان ۴۲» توسط گریگوری و لوئیس مال منتشر شد. او به عنوان خود، کارگردانی نمایشی را که در فیلم گنجانده شده بود، انجام داد. گریگوری همچنین در سال ۲۰۰۲ یک تولید رادیویی از نمایشنامه شاون، «ماتمدار منصوب»، را کارگردانی کرد.
او نقشهای گاه و بیگاه در فیلمها به عنوان بازیگر شخصیت داشته است، از جمله جان باپتیست در «آخرین وسوسه مسیح» و کشیش اسپلگود در «ساحل مگس»، و همچنین به عنوان دانته، یک رستوراندار، در کنار روزانا آرکت، دیوید بویی و باک هنری در «حادثه لینگوینی».
بهترین اجرای فیلم او به عنوان شخصیت اصلی در «شام من با آندره» (۱۹۸۱) بود که توسط لوئیس مال کارگردانی شد و در آن او و والاس شاون، در حال بازی شخصیتهایی که بر اساس خودشان بودند، گفتگوی طولانی را بر سر شام داشتند. آنها درباره سفر معنوی گریگوری در اروپا و تردیدهای او درباره آینده تئاتر و تمدن غرب بهطور کلی بحث کردند.
او در «پروتکل» (۱۹۸۴) در کنار گلدی هاون ظاهر شد. در سال ۱۹۸۸، او نقش پدر را در «برخی دختران» با جنیفر کانلی و پاتریک دمپسی بازی کرد. در سال ۱۹۹۳، او در فیلم «مرد تخریب» با سیلوستر استالونه بازی کرد.
با بازگشت به تئاتر، گریگوری نمایشنامه «علفهای هزار رنگ» شاون را کارگردانی کرد که در می ۲۰۰۹ در تئاتر رویال کورت لندن به روی صحنه رفت. او بعداً با شاون بر روی نسخه جدیدی از «معمار بزرگ» ایبسن کار کرد که منجر به فیلم «ترس از سقوط» (۲۰۱۳) به کارگردانی جاناتان دمی شد. عنوان فیلم در افتتاحیهاش در نیویورک در ژوئن ۲۰۱۴ به «یک معمار بزرگ» تغییر یافت.
در سال ۲۰۱۳، او «علفهای هزار رنگ» و «ماتمدار منصوب» را کارگردانی کرد که شاون در آنها بازی کرد و این تولید مشترک بین تئاتر برای یک مخاطب جدید و تئاتر عمومی در نیویورک بود.
یک مستند در سال ۲۰۱۳ درباره زندگی گریگوری به نام «آندره گریگوری: قبل و بعد از شام» توسط همسرش، سیندی کلاین، کارگردانی شد. او و کلاین در اپیزود ۳ مه ۲۰۱۳ برنامه چارلی رز درباره آن صحبت کردند.
نمایش بیشتر