بیوگرافی
جان نیومن میچم، فرزند سپتامبر یک مادر نروژی و پدری ایرلندی/بلکفوت بود که هرگز او را نشناخت، زیرا او در یک حادثه غمانگیز در حیاط قطار در سال ۱۹۱۹ کشته شد. برادر بزرگتر او، رابرت، تا حد امکان نقش پدر را ایفا کرد، در حالی که خواهر بزرگترشان، آنته، به...
جان نیومن میچم، فرزند سپتامبر یک مادر نروژی و پدری ایرلندی/بلکفوت بود که هرگز او را نشناخت، زیرا او در یک حادثه غمانگیز در حیاط قطار در سال ۱۹۱۹ کشته شد. برادر بزرگتر او، رابرت، تا حد امکان نقش پدر را ایفا کرد، در حالی که خواهر بزرگترشان، آنته، به مطالعه هنرهای زنده پرداخت و در نهایت به یک گروه وادویل سیار پیوست. جان در بریجپورت، کنتیکت متولد شد و خانواده جوان به رایزینگ سان، دلاویر نقل مکان کردند، جایی که زندگی کشاورزی با پسران جوان سازگار نبود. کمبود فرصتها آنها را به نیویورک سیتی کشاند، جایی که خیابانهای هلس کیچن به برادران یاد دادند که چگونه مبارزه کنند، مهارتی که به خوبی توسعه دادند و لقب «پسران میچم زودجوش» را به خود اختصاص دادند. در نهایت، وقتی رکود بزرگ عمیقتر شد، خانواده ناچار به جدایی شدند با این نیت که با خواهرشان آنته، که با یک ملوان ازدواج کرده و به کالیفرنیا رفته بود، دیدار کنند و نامش را به جولی تغییر داده بود. پسران نوجوان با کمترین چیز جز دستمالهای تمیز به سفر across کشور رفتند، با تنها وسیلهای که داشتند: اتومبیلسواری و سوار شدن بر قطار. سفر نسبتاً بیهدف آنها را به جاهایی برد که هرگز نرفته بودند؛ جایی که لهجههای شرقی آنها مورد استقبال نبود، بنابراین به سرعت یاد گرفتند که تقلید دقیق از گویش محلی آنها را از دردسر دور نگه دارد--بعضی از اوقات! در حالی که برادر رابرت به سرعت جای خود را در افسانه هالیوود پیدا کرد، جان به دنبال سرنوشت خود در دریاها بود، حرفهای بوکس میکرد یا یک گروه کر را هدایت میکرد. زمانی که فرصت بازیگری پیش آمد، جان جایگاه مناسب خود را به عنوان یک بازیگر شخصیت پیدا کرد و عمدتاً نقشهای منفی را بازی کرد زیرا او مردی با figura imposing بود. نقشهای جان او را در کنار طیف وسیعی از مشاهیر قرار داد، از همفری بوگارت در «به هر در زنگ بزن» (۱۹۴۹) تا گلادیس نایت در «رویای لوله» (۱۹۷۶)، کلینت ایستوود در «هری کثیف» (۱۹۷۱) تا جان وین در «چیسوم» (۱۹۷۰)، که در مجموع در ۵۸ فیلم ظاهر شد. در حین تولید «چیسوم»، جان وین صدای خود را برای یک آنتولوژی از شعرهای جان ارائه داد که به دنبال ارتقاء فرهنگ ایالات متحده بود، «آمریکا، چرا او را دوست دارم»، ضبطی که میچم در سال ۱۹۷۳ برای آن نامزد جایزه گرمی شد. جان یک داستانگوی تمام عیار بود (همچنین برادرش رابرت) و با شیفتگیاش به تاریخ ایالات متحده بهویژه، همیشه آماده بود تا هر کسی را با یک حکایت فکری، جالب و بینشدار سرگرم کند، بهویژه اگر گیتاری در دسترس باشد. این پیوند موسیقی و تاریخ بود که او را به ایجاد ضبط «سرزمین ما، میراث ما» با دن بلاکر؛ «هوس» از «بونانزا» در سال ۱۹۶۴ کشاند. میچم در طول دوران تلویزیونی خود نقشهای مکرری داشت؛ مانند «پیکالونگ» از «رایوربوت»، یا «هوفنمولر» از «اف-تروپ»، که در مجموع بیش از ۱۵۰ بار در طی پنجاه سال فعالیت ظاهر شد. میراث برادران میچم به خوبی در خودزندگینامه خندهدارش، «پسران میچم زودجوش»، که در سال ۱۹۸۹ منتشر شد، حفظ شده است. موضوعات از فرار برادر رابرت از یک گروه کار در جورجیا تا مصاحبه «پونتانگ» او؛ از بقا جان در برابر یک نهنگ مهاجم بر روی یک کَشتی سهپابند تا ماجراجوییهای او در سوار شدن بر قطار، که به او عشق و احترام زیادی برای مردم ایالات متحده داد.
نمایش بیشتر