بیوگرافی
ریچارد او. فلیشر (۸ دسامبر ۱۹۱۶ – ۲۵ مارس ۲۰۰۶) کارگردان فیلم آمریکایی بود.
فلیشر در بروکلین به دنیا آمد، پسر اسسی (با نام خانوادگی گلدشتاین) و انیماتور/تهیهکننده مکس فلیشر. پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه براون، به مدرسه درام ییل رفت، جایی که با همسر آیندهاش، ماری دیکسون، آشنا شد.
حرفه فیلمسازی...
ریچارد او. فلیشر (۸ دسامبر ۱۹۱۶ – ۲۵ مارس ۲۰۰۶) کارگردان فیلم آمریکایی بود.
فلیشر در بروکلین به دنیا آمد، پسر اسسی (با نام خانوادگی گلدشتاین) و انیماتور/تهیهکننده مکس فلیشر. پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه براون، به مدرسه درام ییل رفت، جایی که با همسر آیندهاش، ماری دیکسون، آشنا شد.
حرفه فیلمسازی او در سال ۱۹۴۲ در استودیوی آر.کی.او آغاز شد و فیلمهای کوتاه، مستندها و مجموعههایی از فیلمهای صامت فراموششده را کارگردانی کرد.
فلیشر به لس آنجلس نقل مکان کرد و اولین فیلم بلند خود، "فرزند طلاق" (۱۹۴۶) را کارگردانی کرد. در سال ۱۹۵۴، والت دیزنی (رقیب سابق پدرش به عنوان تهیهکننده کارتون) او را برای کارگردانی "۲۰۰۰۰ leagues زیر دریا" با بازی کرک داگلاس انتخاب کرد. در سال ۱۹۵۵، فاکس فلیشر را به یک قرارداد بلندمدت امضا کرد و او به مدت پانزده سال برای آن استودیو کار کرد. اولین فیلم او تحت قرارداد جدیدش با فاکس "دختر در تاب قرمز مخملی" (۱۹۵۵) بود. کرک داگلاس فلیشر را برای ساخت "وایکینگها" (۱۹۵۸) استخدام کرد که آن نیز موفقیت بزرگی بود. سپس به پاریس نقل مکان کرد و دو داستان برای دارریل اف. زانوک با بازی گرکو کارگردانی کرد. فلیشر سپس قراردادی با دینو دلارنتیس برای ساخت "باراباس" (۱۹۶۲) امضا کرد. در هالیوود، ریچارد زانوک به عنوان رئیس تولید در فاکس منصوب شد و "سفر شگفتانگیز" (۱۹۶۶) را به فلیشر پیشنهاد داد. این فیلم موفق بود و کارنامه هالیوودی او را احیا کرد. "چه!" (۱۹۶۹)، یک فیلم بیوگرافی از چه گوارا با بازی عمر شریف، یک شکست پرهزینه بود، همانطور که "تورا! تورا! تورا!" (۱۹۷۰) که به حمله به پرل هاربر میپرداخت. این آخرین فیلم او برای فاکس قرن بیستم بود.
فلیشر به انگلستان سفر کرد، جایی که یک تریلر تحسینشده به نام "۱۰ ریلینگتون پلیس" را کارگردانی کرد. "ببین هیچ بدی" (۱۹۷۱) با میا فارو تریلر دیگری بود. در هالیوود، "سده نو" (۱۹۷۲) را ساخت. در مترو گلدوین مایر، یک فیلم علمی-تخیلی به نام "سوییلنت گرین" (۱۹۷۳) با چارلتون هستون ساخت.
او دوباره با دلارنتیس برای "ماندینگو" (۱۹۷۵) که محبوب و در عین حال جنجالی بود، همکاری کرد. "شاهزاده و گدا" (۱۹۷۷) نسخهای از رمان مارک تواین بود که هستون، هریسون و اسکات در آن بازی کردند. فلیشر سپس برای "آشانتی" (۱۹۷۹) استخدام شد که با بازی مایکل کین، به شکست انجامید. "کافی سخت" (۱۹۸۳) درباره مسابقه مردان سخت با بازی دنیس کواید بود. او سه فیلم دیگر برای دلارنتیس ساخت. آخرین فیلم سینمایی او "معمای میلیون دلاری" (۱۹۸۷) بود.
فلیشر رئیس استودیوی فلیشر بود که امروز مجوزهای بتّی بوب و ککو د کلاون را مدیریت میکند. در ژوئن ۲۰۰۵، او خاطرات خود از حرفه پدرش را در "خارج از جوهر: مکس فلیشر و انقلاب انیمیشن" منتشر کرد.
خاطرات خودنوشت فلیشر در سال ۱۹۹۳ با عنوان "فقط بگو کی باید گریه کنم" به مشکلات متعدد او با بازیگران، نویسندگان و تهیهکنندگان اشاره دارد.
توضیحات فوق از مقاله ویکیپدیا ریچارد او. فلیشر، تحت مجوز CC-BY-SA، فهرست کامل همکاران در ویکیپدیا.
نمایش بیشتر